منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

بـا تـوگـويـم ميهنــم ايـن بـار هـم گـل مـی کنـم آسمـانـت را پُـلِ پـروازِ سُنبـل مـی کنـم در سـرِ پيـری جـوان مـی گـردمـی همچـون بهـار کـوچـه بـاغـت را پـر از آواز بلبـل مـی کنـم جـاودانـه ميهنـم اين بـار هـم مـی سـازمـت چون درفـش کـاويـان هر جای می افرازمت همچـو رستـم می کَـنم ديـو پليـدی را ز جـای چـون فـريـدون شـوکـت ديـريـنه می پـردازمت با تـو مـام ميهنـم ديـرينه پيمـان می کنـم گـر که ايـرانـم نبـاشـد، تـرک ايـن جـان می کنم همچـو آرش بر پَـرِ البـرز جـان بـر کَـف بـه پـای کوهسـاران را پُـر از آواز ايــران می کنم بـا تـو گـويـم ميهنـم اين بـار هـم گـل می کنم با تـو گـويـم ميهنم ايـن بـار هـم گـل مـی کنـم
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
ایران جاویدان

چیست فرق آدمی با جانور؟

تا که می نازد به خود نوع بشر

آدمی را گر نبود این امتیاز

بود بیش از جانور غرق نیاز

هست این نیروی ممتاز بشر

عقل دور و اندیش و آینده نگر

درشگفتم من چرا این برتری؟

 

 

گشته در او مایه ی وحشی گری


در طبیعت بی گمان هر جانور

هست در هنگام سیری بی خطر

من نمی دانم چرا نوع بشر؟

وقت سیری میشود خون خوارتر؟

در میان جنگل دور و دراز

هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز؟

هیچ شیری دیده ای در بیشه زار؟

جمع شیران را کشد بالای دار؟

هیچ گرگی دیده ای که از بهر مقام

گرگ ها را کرده باشد قتل عام؟

هیچ ماری دیده ای با زهر خود

کشته ها بر پا کند در شهر خود؟

هیچ میمون ساخته بمب اتم؟

تا که هستی را کند از صحنه گم

دیده ای هرگز الاغی باربر

مین گذارد کار زیر پای خر؟

هیچ اسبی دیده ای غیبت کند؟

یا به اسب دیگری تهمت زند؟

هیچ خرسی آتش افروزی کند؟

یا گرازی خانمان سوزی کند؟

هیچ گاوی دیده ای که از اعتیاد

داده گاو و گاوداری را به باد؟

پس چرا انسان با عقل و خرد

آبروی دام و دد را می برد؟!!

پس بوٌد دیوانه ای بی آزارتر

زآنکه محروم است از عقل بشر

مولوی استاد حکمت در جهان

کرده بس این نکته را شیرین بیان

((آزمودم عقل دوراندیش را

بعد از آن دیوا

چیست فرق آدمی با جانور؟

تا که می نازد به خود نوع بشر

آدمی را گر نبود این امتیاز

بود بیش از جانور غرق نیاز

هست این نیروی ممتاز بشر

عقل دور و اندیش و آینده نگر

درشگفتم من چرا این برتری؟

 

 

گشته در او مایه ی وحشی گری


در طبیعت بی گمان هر جانور

هست در هنگام سیری بی خطر

من نمی دانم چرا نوع بشر؟

وقت سیری میشود خون خوارتر؟

در میان جنگل دور و دراز

هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز؟

هیچ شیری دیده ای در بیشه زار؟

جمع شیران را کشد بالای دار؟

هیچ گرگی دیده ای که از بهر مقام

گرگ ها را کرده باشد قتل عام؟

هیچ ماری دیده ای با زهر خود

کشته ها بر پا کند در شهر خود؟

هیچ میمون ساخته بمب اتم؟

تا که هستی را کند از صحنه گم

دیده ای هرگز الاغی باربر

مین گذارد کار زیر پای خر؟

هیچ اسبی دیده ای غیبت کند؟

یا به اسب دیگری تهمت زند؟

هیچ خرسی آتش افروزی کند؟

یا گرازی خانمان سوزی کند؟

هیچ گاوی دیده ای که از اعتیاد

داده گاو و گاوداری را به باد؟

پس چرا انسان با عقل و خرد

آبروی دام و دد را می برد؟!!

پس بوٌد دیوانه ای بی آزارتر

زآنکه محروم است از عقل بشر

مولوی استاد حکمت در جهان

کرده بس این نکته را شیرین بیان

((آزمودم عقل دوراندیش را

بعد از آن دیوانه سازم خویش را))

زین سبب آنکس که می نوشد شراب

تا شود لا یعقل و مست و خراب

چون شود از عقل و حیرت بی خبر

پس شرف دارد به شیخ حیله گر!!

نه سازم خویش را))

زین سبب آنکس که می نوشد شراب

تا شود لا یعقل و مست و خراب

چون شود از عقل و حیرت بی خبر

پس شرف دارد به شیخ حیله گر!!




برچسب ها : انكس كه مينوشد شراب , شرف دارد بر شيخ حيله گر,


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 57 صفحه بعد

دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ